مرحوم حاج امیر خان ستوده










با توجه به توسعه دبیرستان روستای شایق زمینی به مساحت ۱۵۰۰ مترمربع توسط حاج سالار نیکبخت شایق اهداء گردیده است . این زمین در سال ۱۳۸۴ توسط آقای اسد سیفیان سند سنده شده است . حاج سالار نیک بخت شایق ( پسر عمه اینجانب ) نیز به همراه برادرش حاج دلاور و حاج یاور ( پسر عمه های دیگر من ) از افراد بسیار نیک در روستای شایق به شما می روند .
زمین مذکور در حال حاضر تحت زراعت می باشد ولی در آینده ایی نزدیک با احداث بنایی مناسب به مرکز علم و معرفت تبدیل خواهد شد .
جا دارد بدینوسیله از حاج سالار نیکخت شایق تشکر صمیمانه شود و ایشان الگویی باشند برای سایر افراد که به غیر از زندگی این دنیایی اعتقاداتی به دنیای باقی نیز دارند تا با بر جای گذاشتن اثرات مثمر ثمر حسنه اخروی نیز برای خویش به یادگار بگذارند .
همانطور که استحضار دارید افراد بیشمار در این دنیا مسافرت خویش را آغاز و به پایان می رسانند ولی آنانی که منشاء اثرات مثبت در محیط زندگی خویش بوده اند در یادها هستند و نامشان بر سر زبان ها به نیکی یاد می شود .
ما در زندگی خویش چه کرده ایم تا آیندگان به آن افتخار کنند .
بهتر نیست امروز بیاندیشم
امروز عمل کنیم
فردا خیلی دیر است
یا علی
.
.
فقط به خودت و خدای خودت قول بده ، لازم نیست دیگران از آن با خبر باشند .
فرزندان مرحوم حاج سخاوت فرزانه از خیرین زمین در روستای شایق هستند که زمین حمام عموی روستای شایق را از ملک پدری اهداء نموده اند .
زمین این محل بهداشتی که نقش بسیار زیادی در بهداشت فردی و نظافت افراد روستای شایق دارد توسط فرزندان مرحوم حاج سخاوت فرزانه شایق که او یکی از بزرگان خوب ، قابل احترام و با نفوذ روستای شایق و انسانی مردم دوست و مهربان بود که در سال ۱۳۶۵ دارفانی را وداع کرده است .
در سال ۱۳۷۳ که حمام به علت زلزله و عدم رسیدگی مناسب نیمه کاره مانده و اکنون از معضلات این روستا بشمار می رود که امید است خیرین دیگری داوطلب تکمیل و بهسازی این مرکز بهداشتی شوند . ما همینجا از روستائیان عزیز روستای شایق تقاضای رسیدگی به این مشکل داریم .
مرحوم حاج امیرخان ستوده شایق ( عموی اینجانب ) در سال ۱۳۵۷ حدود ۱۵۰۰ متر مربع زمین برای احداث دبیرستان و نیز مقدار ۱۲۰ متر مربع برای ایجاد کوچه اختصاصی برای دبیرستان از اولی خیرینی است که توجه به کمک و همیاری به هم روستائیان را در روستای شایق احیاء نموده و توجه عموم روستائیان را برای مشارکت در امور عام المنفعه و فضاهای آموزشی یاد آور شده است .
بی شک هر دانش آموزی که در دبیرستان روستا درس می خواند یادی از آن مرحوم نموده و حسنه ایی است که توشه آخرت خواهد شد .
برای شادی روح مرحوم حاج امیرخان ستوده شایق صلوات
با سلام به همشهریان محترم و خوانندگان شایق کندیمیز
آموزش در روستاها از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است ولی متاسفانه کمتر کسی حاضر می شود در امر مدرسه سازی کمک های موثری را انجام دهد .
این قضیه در مورد حاج امیر خان ستوده شایق عموی اینجانب و فرزند کربلایی محمد ستوده شایق از طایفه جفری ها جور دیگری است . تمام زمین مربوط به مدارس در روستای شایق توسط این مرد بزرگ تامین شده است تا با احداث مدرسه و تعلیم و تعلم در آن برای او نیز باقیات و صالحاتی به همراه داشته باشد .
البته اخیراً برخی از اهالی محترم روستای شایق نیز اقدام به این عمل خداپسندانه نموده اند که متاسفانه بنده اطلاع دقیقی از این مسئله ندارم و امیدوارم دوستانی که مطلع هستند به بنده نیز اطلاع دهند تا در نوشته های بعدی اعلام نمایم .
مسجد روستای شایق به دست مرحوم حاج مولا و با هزینه ایشان ساخته شده است . قبلاً توضیح داده شد که حاج عبادالله دو پسر به نام های حاج مولا و حاج سیف الله داشته و این دو در انجام کاری های خیر و عام المنفعه پیش قدم بوده اند . حاج سیف الله جد پدری آقای اسد سیفیان شایق و جد مادری اینجانب پرویز ستوده شایق می باشد . نام فامیل مادر این حقیر نیز سیف الله شایق می باشد که از نوادگان حاج سیف الله می باشیم . حال داستان ساخته شدن مسجد روستا را از زبان مرحوم کربلای ایمان یکی از شتر بانان حاج مولا تقدیم حضورتان می گردد .
ساخت مسجد روستای شایق :
طبق گفته مرحوم کربلای ایمان که یکی از ساربانان و شتربانان مرحوم حاج مولا بوده و با 27 قطار شتر به تبریز و کربلا و نجف اشرف باربری می کرده است :
در جریان احداث مسجد حاج مولا برای آوردن معمار با اسب معروف خود (چیل آت ) راهی تبریز می شود که در مسیر حرکت خود به سمت تبریز در دره نزدیک روستا بنام قوری دره به سیدی برخورد می کند آن سید اهداف سفر حاج مولا را جویا می شود و حاج مولا جریان را تعریف می کند بدین مضمون که مسجد در حال ساخت است و بنده می روم معماری را جهت تعیین قبله مسجد بیاورم ایشان می گوید که من می توانم این کار را برایتان انجام دهم . سید به همراه حاج مولا جهت تعیین دقیق جهت قبله به روستای شایق می اید . پس از تعیین قبله سید بزرگوار از نظرها ناپدید می شود ، هر چه او را می جویند پیدا نمی کنند !!!
در جریان ساخت مسجد ، برادرش حاج سیف الله هر چه اصرار کرده در امر مسجد او را نیز شریک سازد او قبول نمی کند و اظهار می دارد که شما می توانید در کار خیر دیگری که در روستا مورد نیاز می باشد نقش داشته باشید .
خلاصه این مرد شریف ( حاج مولا ) در اثر توطئه خوانین در رفتن به اردبیل درسر راه آن زمان که از ساری دره سرعین می گذشته است توسط یاغیان و اشرار به قتل می رسد . .
آب رسانی به روستای شایق :حاج سیف الله چون روستا چشمه نداشته و آب آشامیدنی را از دره روستا که در قسمت غرب روستا قرار دارد تهیه می کردند فوق العاده دشوار و سخت بود به این فکر افتاده یک کار خدایی برای آسایش و رفاه مردم انجام دهد از ارتفاعات روستای بالا دست واقع در دامنه سبلان از حقابه ( حق آب ) ملک خود چشمه آب زلال از طریق کانال زیر زمینی موسوم به سی بند ( سنگ بند ) به عمق یک متر زمین را می کندند و کف و دیواره های روی کانال را با سنگ های تخت می پوشاندند و با خاک صاف می کردند ، آب به روستا آورده و در دو نقطه روستا حوض ایجاد کرده است و با سنگ های تراشده شده حوض را زیبا و زینت داده است و در را خدا وقف نموده است که در حال حاضر همه او را به نیکی یاد می کنند و به روحش صلوات می فرستند .